رحلت حضرت زینب کبری سلام الله علیها

ایمان به خدا آثار و لوازمی دارد و مسؤولیتها و تعهداتی به دنبال می آورد که هرکس نمی تواند بدان ها جامه عمل بپوشاند و به آثار و لوازم آن عمل کند. از جمله این لوازم، مبارزه و جهاد در راه پیشبرد این هدف مقدس و پیکار با بی دینان و گذشت و فداکاری در این راه با مال و جان است خدای جهانیان این حقیقت را درضمن آیاتی از جمله این آیه شریفه بیان فرموده است: {وَالَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا و نَصَرُوا اُولئِکَ هُمُ المُؤْمِنُونَ حَقّاً. . . }. [۱] [ آنان که ایمان آورند و مهاجرت کردند و در راه خدا پیکار و جهاد نمودند و هم آنان که (مؤمنان را) پناه داده و یاری کردند، مؤمن واقعی و حقیقی اینهایند. . . ] در جای دیگر فرموده است: {اِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِم فی سَبیلِ اللَّهِ اُولئِکَ هُمُ الصّادِقُونَ}. [۲] [براستی مؤمنان تنها کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند و پس از آن شک نیاوردند و به وسیله مال و جان خود در راه خدا جهاد کردند، آنها راستگویانند. ] به همین دلیل است که خدای تعالی با مراتبی مجاهدان را بر دیگران فضیلت و برتری داده و می گوید:

{اَلَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِم اَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَاللَّهِ[۳]}. [ آنانکه ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا با مال و جان خویش جهاد کردند، درجه آنان در پیشگاه خدا برتر و بزرگتر از دیگران است. . . ] و در آیه دیگر فرموده است: {فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدینَ عَلَی القاعِدینَ اَجْراً عَظیماً[۴]}. [خداوند مجاهدان را برخانه نشینان به پاداشی بزرگ فزونی بخشیده است. ] و منظور از جهاد همان جهد و کوشش و پیکار در راه خدا و فداکاری و گذشت در این راه است، و این کار از هرکسی به نحوی ساخته است و تحت شرایط خاصی شایسته است، و به همین جهت است که جهاد با شمشیر در میدان جنگ از زنها برداشته شده و بر آنها واجب نیست، اما اگر از راههای دیگری که با ساختمان وجودی و عفت و شخصّیت آنان سازگار باشد بتوانند خدمتی در این راه انجام دهند یکی از نشانه های ایمان و کمال آنهاست و از این رو در شرح زندگانی سیده زنان جهانیان حضرت صدیقه کبری خواندیم که آن بانوی بزرگوار در راه مبازره با بی دینان و بدعتگذاران از تمام فرصتهایی که پیش می آمد استفاده می کرد و تاجایی که مقدور بود از طریق سخنرانی و تذکر و گفتگوی با صحابه، خطرهایی را که به دنبال انحراف در رهبری و نافرمانی و سرپیچی از دستور پیغمبر احساس می کرد و مسلمانان را تهدید می نمود گوشزد فرمود، و چون دید از این راه نتیجه مطلوب عایدش نمی شود حتی از طریق گریه و ناله، نارضایتی خود را از نظام حاکم و انحرافاتی که پیش آمده بود اظهار می داشت. یادگار این بانوی بزرگ یعنی زینب کبری علیها السلام نیز وقتی احساس کرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه دین و پیکار و مبارزه با بی دینان به دوشش آمده و در این راه باید از مال و همسر و فرزند بگذرد و حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و همسر و زندگی دست کشید و فرزند یا فرزندان خود را نیز برای قربانی به همراه خود به قربانگاه نینوا آورد و در همه جا، یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالیقدر این قیام و نهضت مقدس یعنی حضرت اباعبداللَّه الحسین روحی و ارواح العالمین له الفداه بود. عصر عاشورا هنگامی که آن حجت الهی به درجه شهادت رسید، و مسؤولیت عمده دیگری از این مبارزه مقدس بر مسؤولیت قبلی او افزوده شد و بار تازه ای از این رسالت سنگین به دوش این بانوی شجاع نهاده شد که با کمال شهامت و بزرگواری و گذشت و فداکاری همچون کوهی پولادین و سدّی آهنین در برابر دشمنان منحرف و گرگان خونخوار ضدّ دین و انسانیت قیام کرد و حتی در موارد چندی جان فرزند برومند برادر و حجت اللَّه زمان یعنی حضرت سجاد علیه السلام را از مرگ رهانید. و در سخت ترین شرایط و پرخفقان ترین محیطها در برابر جنایتکاران و ستمگران بی دین بی مهابا و بدون هیچ واهمه و از دین و آیین خود و مسلمانان دفاع کرد. هر کلمه از سخنان پرمعنا و روحبخش او و نیز هر جمله از نطق ها و سخنرانی هایش همچون تیرکاری و شهاب سوزانی بود که بر قلب دشمنان می نشست. او با کمال سرفرازی و موفقیت وبخوبی این مسؤولیت سنگین را انجام داد و باری را که مردان بزرگ نمی توانستند به صورت دسته جمعی به منزل برسانند این بانوی با عظمت یکتنه و به تنهایی به منزل رسانید.در شجاعت زینب فؤاد کرمانی این رباعی هم سروده است:

سر حلقه آن زنان که بودند اسیر

بود آن علویه اشجع از شیر دلیر

اندیشه به دل نداشت زان کوه سپاه

زیرا که به چشم او جهان بود حقیر

———————————\

پی نوشت:

[۱] سوره انفال، آیه ۷۴

[۲] سوره حجرات، آیه ۱۵

[۳] سوره توبه، آیه ۲۰

[۴] سوره نساء، آیه ۹۵