عاشورا و انتظار مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عاشورا و انتظار مهدی (عج)،

ادامه حسین علیه السلام است و «انتظار» ادامه عاشورا و برآمده از آن .

مهدی (عج)، فرزند حسین علیه السلام است و فرهنگ «انتظار» برآمده از فرهنگ «عاشورا» و انتظار حسین دیگری را کشیدن . این دو پیوندی دیرین و مستحکم با یکدیگر دارند .

یکی پشتوانه فرهنگی و زمینه ساز، برای دیگری است;

یکی رمز «حیات شیعه » است و دیگری رمز «بقای آن » ;

یکی رمز «قیام و به پا خاستن شیعه » است و دیگری عامل «حفظ و استمرار آن » ;

«مهدی » علیه السلام وارث عاشورا است; همچنان که «حسین » علیه السلام وارث پیامبران است;

عاشورا، دریچه ای به «انتظار» است و انتظار، تجلی آرزوها و آمال کربلا; فرهنگ عاشورا، دستمایه اساسی و مایه شکوفایی و بالندگی منتظران مهدی (عج) در عصر انتظار است .

پیوند «عاشورا و انتظار» و «حسین و مهدی » ، پیوند «والد» و «ماولد» و «نور علی نور» است . انتظار، کربلایی دیگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق و باطل است در زمانی دیگر;

با این تفاوت که این بار، حق پیروز است و چهره باطل، برای همیشه دفن می شود . انتظار همان کربلا است در وسعت همه زمین و در مقطع دیگری از تاریخ . در این مقطع، فکرهای رشید از هر فرقه و ملتی، گلبانگ «دعوت مهدوی » را – که با ساخت و فطرت انسان ها همگون است – لبیک می گویند . انتظار، ثمره کربلا است . بدون کربلا انتظار بی معنا است . یاران مهدی، همه کربلایی اند و در فراز و فرود تاریخ، غربال شده و آبدیده اند . مگر می توان بی عاشورا، انتظاری دیگر داشت؟ انتظار بی عاشورا، انتظار بی پشتوانه است .

«عاشورا» انتظار برآورده نشده شیعه است و «انتظار» عاشورای برآورده شده شیعه . حرکتی جهانی و به وسعت آمال همه انسان های تاریخ، پشتوانه و عقبه ای می خواهد به استحکام کربلا که هرگز به سردی و خاموشی نگراید .

«انتظار» ادامه عاشورا، غدیر و بعثت است و «ظهور» ، روز فرج و مخرج حسین و ثمره خون او که در شریان تاریخ به جوش آمده است . «انتظار» بشارتی است به حق، بر همه دردها و آلام شیعه در کربلا و تاریخ . مهدی (عج)، همان کسی است که باری را که حسین علیه السلام در مسیر کوفه، در کربلا به زمین گذاشت; به کوفه می رساند .

مهدی علیه السلام پرچم افتاده حسین علیه السلام را بر خواهد افراشت و آرمان های بلند او را تحقق خواهد بخشید . مهدی علیه السلام، بذری را که حسین علیه السلام در کربلا کاشت و دیگر امامان آن را بارور کردند و خودش در دوران غیبت به حراست آن همت گماشت، با دستان پرتوانش غرس خواهد کرد .

«انتظار و عاشورا» دو بال پرواز شیعه است ; اگر این دو نبود، چشمه «غدیر» می خشکید . این پیوندهای روشن و گویا، از نگاه نامحرمان نیز مخفی نمانده تا آن جا که می گویند: شیعه با دو نگاه همراه است: «نگاه سرخ » و «نگاه سبز» ; عاشورا و ظهور، با الهام از یکی «انقلاب » می کند وبا دیگری آن را «استمرار» می بخشد .

برای ما دور ماندگان از صحنه عاشورا، یک راه بیشتر نمانده و آن ثبت نام در کلاس «انتظار» و درآمدن در خیل «منتظران » است که حقیقت انتظار، همان در خیمه حسین علیه السلام بودن است . آنان که در کربلا چکاچک شمشیرها را نچشیدند، باید مرارت «انتظار» را به جان بخرند . «عاشورائیان » ، پیمان خود را به آخر بردند و «مهدویان » با کوله بار فرهنگ شهادت ، چشم انتظارند تا آن عهدی که با خدا و رسول بر پاسداری از حرم و حریم ثار الله بسته اند، به انجام برسانند: «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر» .